استاد خيلي از دنيا شاکي هستي,بجز سياهي رنگهاي ديگه هم اين يارو دنياهه داره هاااا سرتو بچرخون ببين... اوازشو گوش کن...

سلام...

وقتي نبينم ات ؛

همه يِ اتفاق ها

پاورقي روزنامه هاي

عصراند

سلام دوست شاعر كارهاتون عميق و زيبا بود

مثل اينكه تو نوشهر سربازيد !

من تقريبا ساكن نوشهرم و خوشحال مي شم شما رو تو انجمن نوشهر ببينم

سلام برادر شما که استادي و نياز به نقد ما نيست آقا اما کار اول منو بياد کار تمشک ميندازه و فضاي رودسر و دريا ..مخصوصن همان قسمتي که تازه مي خواهيم از رودسر به سمت کلاچاي برويم ..دوتا کار ديگه شما هم قابل تعمقه..نويسا باشي ..راستي مسئول قسمت شعر روزنامه گلچين احوال شما رو مي گرفت البته احوال اشعارتووو.يه ايميل بفرست چندتا شعر واسم ...يا کامنت بزار من هم اميدوارم هرچه زودتر ببينمت..

سلام عيدتان مبارک خيلي وقت است که پيدايتان نيست شعر سپيد هم که ديگر به ما دست نميدهد ممنون بابت اين همه لطف من هنوزهم شاگردم وسالها شاگرد خواهم ماند الان ياد دفترشعري افتادم که به شما دادم تا سپيدهارا نقدکنيد دفترم تمام شد!!! درست پايان سال 90
اميدوارم بازهم خاتم ببينيمان
دعاي ماهم که گيراباشد دعايتان ميکنيم
شعرهارا خواندم خيلي قشنگ بودند
موفق باشيد