]چقدر شبيه هستن دلتنگي هاي ما. ولي مي دوني من فكر مي كنم اگه بخوايم بازم مي تونيم. مي تونيم جمع بشيم و شعر بخونيم- شعر بنويسيم و حرف بزنيم و بگيم از دردامون و از عشق كه واقعيش چقدر سخت ديده مي شه و كم .حرف زياه اما ما هنوز از بين نرفتيم. رفتيم؟ پس مي شه جمع شد باز.
قبلاً مرتب و بيشتر باهات حرف ميز دم. نيستي ديگه يا سرت شلوغه؟
راستي وبللاگمو دوباره راه انداختم اگه بتونم ادامه بدم. دوست داشتي يه سر بزن.
خيال خوبيها درمان بديها نيست