سلام . این روزها تنها دلخوشی آمدن پاییز و باران گاه به گاه ناگهان ، داشتن دوستانی بلند نظر و شاعر است . مدتی زمان کوتاهی هم است که دوستان فرهیخته حوزه هنری من را به جمع پر از شعر و ترانه و موسیقی شان میهمان کرده اند و این دیگر حظی مضاعف و خود داستانی دیگر است و زمانی دیگر می طلبد که واگویه های مانده پشت خاطرم را برای همه دوستان بازگو کنم .
شعر ها ، پیشکش ، دومی برای همه ی دوستان شاعر .
/.سیبی سرخ برداشته ام
قلب ام می تپد .
نت ها را یک پرده بالاتر ببرید
یارِ من ساز مخالف کوک کرده است .
--------------------
/. مدام با این چمدانِ پر از شعرهای ِ عاشقانه یِ شاعرها سفر می کنم .
باران بیاید
چتری می شوند برایِ لحظه های تنهایی
عاشق که می شوم
با من مرور می کنند
داستانِ چشم هایی را که بیمارشان کرده است .
90.7.19
نوشهر