گاهی از شدت ناتوانی دل آدم به تنگ می یاد . روزها خسته کننده می شه
و تکرار مدام هر روز حضور خورشید . ایام کلاس و درس داره شروع می شه.
سرو کله زدن با دوستانی که وقتی باهاشون حرف می زنم منو فقط ! فقط !
نگاه می کنند . فکرشو کنید ! چند تا دانشجو بیان بگن ما آمدیم حالی کنیم و
مدرکی بگیریم اذیتمون نکنید استاد !؟ تازه تازه دارم درک می کنم حرف های
هوشنگ ابتهاج رو که می گفت کسی نمونده و تنهایی درد غریبیه .
حرف مشترکی نیست و کسی نیست برای شنیدن .
هوا بد است
چه ابر تیره ای گرفته سینه ی تو را
که با هزار سال بارش شبانه روز هم
دل تو وا
نمی شود .
هوشنگ ابتهاج . سایه
** دوستان عزیز با توجه به شرایط کاری من ، در حال آماده سازی وبلاگ
معماری و علوم دریایی و زمین شناسی هستم .
راهنمایی و مطالب علمی شما در این مباحث به یقین بسیار موثر خواهد بود .
اگر در این موارد سوالی هم دارید حتمن پاسخ داده خواهد شد . در انتظار حضور شما هستم
www.architectkamalolmolk.parsiblog.com